کور و کچل

لغت نامه دهخدا

کور و کچل. [ رُ ک َ چ َ ] ( ترکیب عطفی ، ص مرکب ) برای چشم نخوردن بچه های خود را، کور و کچل های من می گفتند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به همین کلمه در ذیل ترکیب های کور شود.

فرهنگ فارسی

برای چشم نخوردن بچه های خود را کور و کچل های من می گفتند .

پیشنهاد کاربران

کور و کچل ؛ در تداول عامه ، به اطفال خانواده اطلاق شود: شب عیدی چیزی نتوانستم برای کور و کچل ها تدارک کنم.
- || به افراد فرومایه و بی سر و پا نیز اطلاق گردد: فلان با کور و کچلهای محله نشست و برخاست دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

- نان کور ؛ ناسپاس. آب کور. نمک کور. ( امثال و حکم ) :
از برای آب چون خصمش شدند
آب کور و نان کور ایشان بدند.
مولوی ( مثنوی ) .

بپرس