ترغیم

لغت نامه دهخدا

ترغیم. [ ت َ ] ( ع مص ) گفتن کسی را رغماً رغماً. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خوار ساختن و گفتن کسی را رغماً رغماً. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). اذلال و خواری. ( ناظم الاطباء ). حدیث : سجدتَی السهو کانتا ترغیماً للشیطان ؛ ای اغاظة له و اذلالاً. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ترغیم انف کسی ؛ چسباندن آنرا به رغام. || خوار ساختن کسی. || خاضع شدن. ( از المنجد ).

پیشنهاد کاربران

بینی شیطان رابخاک مالیدن. نهایت خواری شیطان چون به خداوند متعال تکبرکردوسجده نکرد

بپرس