اشتاپیش

پیشنهاد کاربران

اُشتاپیش = عجله
اُشتاپیشیدن = عجله کردن
بن گذشته : اُشتاپیشید / بن اکنون = اُشتاپیش
نمونه : زمان کمه، بی اُشتاپیش! / باید بی اُشتاپیشم وگرنه دیر میرسم
اُشتاپیشاندن = سبب عجله کردن دیگری شدن
...
[مشاهده متن کامل]

بن گذشته : اُشتاپیشاند / بن اکنون : اُشتاپیشان
نمونه : خیلی آهسته جلو میرفت، وادار شدم بی اُشتاپیشانمش

بپرس