roll on


مالیدنی، غلتاندنی (به ویژه بوبر یا ضدبوی بدن)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: dispensed from a roller or rotating ball mounted at the top of the container.

- roll-on deodorant
[ترجمه گوگل] دئودورانت رولی
[ترجمه ترگمان] دئودورانت برای فروش دئودورانت می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• move forward by turning over and over, somersault forwards

پیشنهاد کاربران

مام زیر بغل
اسپری زیر بغل
To move continuously forward in a rolling motion, on wheels
چرخیدن ( خصوصا زمان، غلتیدن
وقتی با رود یا رودخانه بیایید، در معنای جاری شدن است.
این عبارت عمدتا بعدش یه کلمه یا اصطلاح زمانی میاد که در اینصورت معانی زیر رو میتونه بدهد.
I'm tired of studying. Roll on the end of the term. از درس خوندن خسته شدم. پس تعطیلات آخر ترم کی میرسه؟
Roll on Friday, I'm going on holiday.
کی میشه این جمعه بباد من برم تعطیلات.

خدا کنه!

بپرس