propulsion

/prəˈpəlʃn̩//prəˈpʌlʃn̩/

معنی: راندن، دفع، نیروی محرکه
معانی دیگر: پیشرانی، پیش رانش، رانش، نیروی رانشی، رانشگر، پیش رانشگر، (قدیمی) برون افکنی، خروج، پیش راندن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: propulsive (adj.), propulsory (adj.)
(1) تعریف: the act or process of propelling, or the condition of being propelled.
مشابه: thrust

(2) تعریف: that which provides the propelling force.
مشابه: dynamic

جمله های نمونه

1. the propulsion of a rocket
پیشرانی موشک

2. jet propulsion (or propulsory), adj.
جت رانش،نیروی رانش موتور جت

3. This aircraft works by jet propulsion.
[ترجمه گوگل]این هواپیما با نیروی محرکه جت کار می کند
[ترجمه ترگمان]این هواپیما با نیروی محرکه جت کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Interest in jet propulsion was now growing at the Air Ministry.
[ترجمه گوگل]علاقه به نیروی محرکه جت اکنون در وزارت هوا در حال افزایش بود
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر علاقه به نیروی محرکه جت در حال حاضر در وزارت هوا رو به افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The fish uses its tail fins for propulsion through the water.
[ترجمه گوگل]این ماهی از باله های دم خود برای حرکت در آب استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]ماهی از باله های دمش برای نیروی محرکه در آب استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As with the service propulsion system, the propellants were force-fed to the engine by pressurized helium from a storage tank.
[ترجمه گوگل]همانند سیستم پیشرانه سرویس، پیشرانه ها توسط هلیوم تحت فشار یک مخزن ذخیره به موتور منتقل می شدند
[ترجمه ترگمان]همانند سیستم نیروی محرکه خدمات، نیروی موتور بخار با فشار گاز هلیم از مخزن ذخیره سازی به موتور وارد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Refinements for the propulsion system came from a group working with Kensaku Imaichi at Osaka University.
[ترجمه گوگل]اصلاحات برای سیستم پیشرانه توسط گروهی انجام شد که با Kensaku Imaichi در دانشگاه اوزاکا کار می کرد
[ترجمه ترگمان]Refinements برای سیستم نیروی محرکه از گروهی بود که با Kensaku Imaichi در دانشگاه اوساکا کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It also provided the main propulsion system for the Apollo spacecraft.
[ترجمه گوگل]همچنین سیستم پیشرانه اصلی فضاپیمای آپولو را فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]همچنین سیستم نیروی محرکه اصلی برای فضاپیمای آپولو فراهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The principle of propulsion by Flettner rotors suffers still from their ignominious fate.
[ترجمه گوگل]اصل رانش توسط روتورهای فلتنر هنوز از سرنوشت شوم آنها رنج می برد
[ترجمه ترگمان]اصل نیروی محرکه توسط rotors Flettner هنوز از سرنوشت ignominious خود رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Voith Schneider propulsion system provided the high level of manoeuvrability required for port operations and for barge handling in the estuary.
[ترجمه گوگل]سیستم رانش Voith Schneider سطح بالایی از مانور مورد نیاز برای عملیات بندر و برای جابجایی بارج در خور را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم نیروی محرکه Voith اشنایدر، سطح بالایی از manoeuvrability مورد نیاز برای عملیات بندر و جابجایی بارج در دهانه را فراهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That book contained a proposal for electrical propulsion of spacecraft, a technique we would now call ion propulsion.
[ترجمه گوگل]آن کتاب حاوی پیشنهادی برای رانش الکتریکی فضاپیماها بود، تکنیکی که اکنون آن را پیشران یونی می نامیم
[ترجمه ترگمان]این کتاب شامل یک پیشنهاد نیروی محرکه الکتریکی فضا پیما بوده و تکنیکی است که ما هم اکنون آن را نیروی محرکه یونی می نامیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The results are being processed at the Jet Propulsion Laboratory, California.
[ترجمه گوگل]نتایج در آزمایشگاه پیشرانه جت، کالیفرنیا در حال پردازش است
[ترجمه ترگمان]نتایج در آزمایشگاه جت Jet کالیفرنیا در حال پردازش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For propulsion, it relies on the aerospike, a linear rocket engine.
[ترجمه گوگل]برای نیروی محرکه، به موتور موشکی خطی هواپایه متکی است
[ترجمه ترگمان]برای نیروی محرکه، آن به موتور aerospike، یک موتور راکت خطی تکیه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. First and most radical, a new means of propulsion other than the internal combustion engine might be considered.
[ترجمه گوگل]اولین و رادیکال‌ترین وسیله‌ای برای نیروی محرکه به غیر از موتور احتراق داخلی ممکن است در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]اول و اغلب رادیکال، وسیله ای جدید برای نیروی محرکه به غیر از موتور احتراق داخلی ممکن است در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راندن (اسم)
propulsion, pulsion

دفع (اسم)
repulsion, rebuff, rebuttal, repercussion, repulse, expulsion, exclusion, secretion, ejectment, excretion, propulsion, voidance

نیروی محرکه (اسم)
locomotive force, propulsion, motive force, propellant

تخصصی

[شیمی] پیشرانش
[عمران و معماری] رانش - جلوبری

انگلیسی به انگلیسی

• act of pushing, act of propelling; thrust, driving force
propulsion is the power that moves something, especially a vehicle, in a forward direction.

پیشنهاد کاربران

moving forward = propulsion جلو برنده
نفوذ، خروج، دفع، حرکت، رانش، سوق، پیشرانه، فشار بسوی جلو، پاشش ( پاشیدن )
propulsion ( فیزیک )
واژه مصوب: پیش رانش
تعریف: فرایند به حرکت درآوردن جسمی به طرف جلو براثر نیرویی که بر جسم وارد می‏شود
پیشرانه - - رانش - - - پیش رانه - - -
{دریاو مهندسی دریا} سیستم رانش کشتی و زیردریایی
نیروی محرکه
Propel ::: پیشبردن
Propulsion ::: پیشرانش
Propulsive:::: پیشران ، پیشبرنده ( جلوبرنده ) [صفت]
Propellant::: پیشران [اسم ]
Propulsion is the force that moves something forward

جلو بری . سوق دهی . به پیش رانی
پیشرانه
نیروی پیشران
پیشرانی

بپرس