hemolytic

جمله های نمونه

1. In order to study the factors for non hemolytic transfusion reaction, 510 case time transfusion was investigated.
[ترجمه گوگل]به منظور بررسی عوامل ایجاد واکنش غیرهمولیتیک انتقال خون، 510 مورد انتقال خون مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]به منظور مطالعه عوامل واکنش به انتقال خون، ۵۱۰ مورد موردی در مورد انتقال خون مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. One clone that hemolytic activity indicating the presence of an intact gene was identified.
[ترجمه گوگل]یک کلون که فعالیت همولیتیک نشان دهنده وجود یک ژن دست نخورده است شناسایی شد
[ترجمه ترگمان]یک کپی از فعالیت hemolytic نشان می دهد که حضور یک ژن سالم شناسایی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective To explore effective detection methods of Beta Hemolytic Streptococcus so as to improve detecting level.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی روش‌های موثر تشخیص استرپتوکوک بتا همولیتیک به منظور بهبود سطح تشخیص
[ترجمه ترگمان]هدف کشف روش های شناسایی موثر of hemolytic Streptococcus به منظور بهبود سطح تشخیص
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hemolytic icterus occurs in the neonate of the horse and swine.
[ترجمه گوگل]ایکتروس همولیتیک در نوزاد اسب و خوک ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]hemolytic icterus در the اسب و swine رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. CONCLUSION: Daphnetin has anti hemolytic and anti erythrocytic membranous lipid peroxidation effects.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: دافنتین دارای اثرات ضد همولیتیک و ضد پراکسیداسیون لیپیدی غشایی گلبول قرمز است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری:: Daphnetin hemolytic anti and erythrocytic peroxidation membranous lipid lipid has has has has has has peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation peroxidation
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hemolytic streptococcal infection is a predisposing factor for psoriasis, so as tonsillitis, avoid cold, pharyngitis.
[ترجمه گوگل]عفونت استرپتوکوک همولیتیک یک عامل مستعد کننده برای پسوریازیس است، بنابراین به عنوان التهاب لوزه، از سرماخوردگی و فارنژیت اجتناب کنید
[ترجمه ترگمان]عفونت streptococcal streptococcal یک فاکتور predisposing برای پسوریازیس، پس tonsillitis شدن، اجتناب از سرما خوردگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Method12patients with congenital hemolytic anemia and cholecystolithiasis were operated by the single-stage of splenectomy and cholecystectomy.
[ترجمه گوگل]Method12 بیماران مبتلا به کم خونی همولیتیک مادرزادی و کوله سیستولیتیازیس توسط طحال برداری و کوله سیستکتومی تک مرحله ای تحت عمل جراحی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]کم خونی ناشی از کم خونی congenital و cholecystolithiasis از طریق تک مرحله ای of و cholecystectomy اداره می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In intravascular hemolytic anemia, more RBC are destroyed in the circulation (hemoglobinemia) than can be bound to haptoglobin.
[ترجمه گوگل]در کم خونی همولیتیک داخل عروقی، RBC بیشتری در گردش خون (هموگلوبینمی) از بین می رود که بتوان به هاپتوگلوبین متصل شد
[ترجمه ترگمان]در intravascular hemolytic anemia، RBC در چرخه (hemoglobinemia)از بین می رود تا به haptoglobin
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hemolytic anemias and psychic aberrations can be the presenting symptoms of Wilson's disease (Chapters 154 and 2
[ترجمه گوگل]کم خونی های همولیتیک و انحرافات روانی می توانند از علائم بیماری ویلسون باشند (فصل 154 و 2)
[ترجمه ترگمان]hemolytic anemias و ناهنجاری های روانی می توانند نشانه های بارز بیماری ویلسون (Chapters ۱۵۴ و ۲)باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. AIM: To investigate the anti hemolytic and anti membranous lipid peroxidation effects of daphnetin.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثرات ضد همولیتیک و ضد پراکسیداسیون لیپیدی غشایی دافنتین
[ترجمه ترگمان]به منظور بررسی the anti و effects peroxidation lipid lipid of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To explore the laboratory diagnosis of autoimmune hemolytic anemia ( AIHA ) with positive Ham's test.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تشخیص آزمایشگاهی کم خونی همولیتیک خودایمنی (AIHA) با تست Ham's مثبت
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی و بررسی تشخیص آزمایشگاه of autoimmune (AIHA)با تست مثبت هام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conclusion: Irregular antibody test can decrease or avoid hemolytic transfusion reaction, and guarantee the security of transfusion.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: آزمایش نامنظم آنتی بادی می تواند واکنش همولیتیک انتقال خون را کاهش داده یا از آن جلوگیری کند و امنیت انتقال خون را تضمین کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: آزمایش آنتی بادی نامنظم می تواند از واکنش به انتقال خون کاهش یا اجتناب شود و امنیت انتقال خون را تضمین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Such a reaction, called a hemolytic transfusion reaction, can lead to a drop in blood pressure, bleeding or kidney damage which may be life-threatening.
[ترجمه گوگل]چنین واکنشی که واکنش انتقال خون همولیتیک نامیده می شود، می تواند منجر به کاهش فشار خون، خونریزی یا آسیب کلیه شود که ممکن است تهدید کننده زندگی باشد
[ترجمه ترگمان]واکنش در واکنش به انتقال خون، می تواند منجر به افت فشار خون، خونریزی یا آسیب کلیه شود که ممکن است مهلک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Data from physical and chemical tests, hemolytic test, ultraviolet spectrum and infrared spectrum analyses showed that the extracts were asterosaponin.
[ترجمه گوگل]داده‌های حاصل از آزمایش‌های فیزیکی و شیمیایی، آزمایش همولیتیک، طیف فرابنفش و طیف مادون قرمز نشان داد که عصاره‌ها آستروساپونین هستند
[ترجمه ترگمان]اطلاعات حاصل از آزمایش ها فیزیکی و شیمیایی، آزمایش hemolytic، طیف فرابنفش و آنالیز طیفی مادون قرمز نشان داد که عصاره asterosaponin است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective In order to decrease or avoid hemolytic transfusion reaction, to screen irregular antibodies.
[ترجمه گوگل]هدف به منظور کاهش یا اجتناب از واکنش همولیتیک انتقال خون، غربالگری آنتی بادی های نامنظم
[ترجمه ترگمان]هدف به منظور کاهش یا اجتناب از واکنش به انتقال خون، برای غربال کردن آنتی بادی نامنظم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• causing the dissolution of red blood cells (medicine)

پیشنهاد کاربران

خون کافتی ( ص ) : از بین برنده گلبول های قرمز خون ■ ( ا ) : ماده ای که گلبول های قرمز خون را از بین می برد، مثلاً زهر مار
بیماری همولیتیک نوزادان ( وجود ناسازگاری بین خون مادر و جنین )
منعقد کننده

بپرس